-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 بهمنماه سال 1394 17:13
با همون پیرمرده امروز رفتم سیگار کشیدم. فوق العاده.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 تیرماه سال 1392 01:30
ینی کسی هس که هنوز بیاد اینجا؟ من نمیدونم چرا هر روز یه سری آمارِ این وبلاگ هنوز بالا میره.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 بهمنماه سال 1390 21:46
این فیل.ترینگ منو از رو برد. ازونجائیکه ماهی یه بار ممکنه به اون وبلاگ قبلیم دسترسی داشته باشم تصمیم گرفتم با همون سبک و محتوا منتقلش کنم به این آدرس. gloomymoments.blogsky.com
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 شهریورماه سال 1390 20:57
دیگه با اینجا حال نمیکنم. دارم جمع میکنم برم وبلاگ قبلی . هر کی حال کرد بیاد.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 23:30
حدس میزنین این آهنگ واسه کی باشه؟
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1390 22:06
انقدر نپرسین خوبم یا نه. انقدر مجبورم نکنین دروغ بگم.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 31 مردادماه سال 1390 03:23
یکی یهو تو آیدیت آن میشه، هی نگا میکنی میبینی انگار اصن نمیشناسی این اسمو. بعد یه جوری حرف میزنی باش انگار یه آدم آویزونه که معلوم نیس چطوری از تو ادلیست تو سر در آورده. بعد هی عکسشو نگاه میکنی؛ میفهمی اااااااا انگار اون م.ر ستوده س :| چه حسی بت دس میده !؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 مردادماه سال 1390 00:44
من ازاینکه به یه بچه به چشم معلمم نگا کنم متنفرم. از کنار اومدن با چیزائی که راه حلی واسه خلاص شدن ازشون ندارم، از عادی رفتار کردن در برابر کسی که هر ثانیه در مقابلش از درون فرو میریزم، از نگاه کردن تو آینه، ازینکه باید این کتابای لعنتی و مسخره رو به چشم پله واسه رسیدن به هدفم ببینم، ازینکه هر شب مامان نماز میخونه و...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 مردادماه سال 1390 23:57
- من قبلن که دعا میخوندم.... بهار- مگه تو دعاام میخوندی !؟ ___________________________ پارسا- منم دعا کن - واقعن ؟ پارسا- نه باو بخام کسی دعام کنه که سراغ تو نمیام.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 مردادماه سال 1390 18:35
بابا طبق معمول میاد تو اتاقم. که یه کم غز بزنه بگه چه را انقد شلخته ام. که بعد منم بگم خودت همیشه جوراباتو گوله میکنی بابائی. اونم هی پوف پوف کنه بگه عجب بچه ای شدی تو... بعد یکی دو تا ازین بشقابا و لیوانائی رو که گذاشتم رو میزم برداره. باز پوف پوف کنه و بره. اما انگار امروز اوضاع یکم فرق میکنه. نمیدونم چه را خوش...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 20:46
خب میدونی، هیچموقه وقتی بچه بودم و نقاشی میکردم نمیتونستم خطی رو که تو دفترم میکشیدم پاک کنم. بس که پررنگ خط میکشیدم. با پاک کن می افتادم به جون خطای کج و کوله. تا آخر سر کمرنگ کمرنگ میشدن. اما پاک نمیشدن. الانم همون قضیه س. یکی که تو ذهنم پررنگ شه، هرگز پاک نمیشه. من فقط سعیمو میکنم که کمرنگش کنم:) خیلی کمرنگ.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 00:58
یه جا تو یوتیوب، تو کامنتای یه کلیپ از انانیمس یکی نوشته بود : The people should not be afraid of the government. The government should be afraid of the people.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 مردادماه سال 1390 18:12
وااااااااای! ا ین آهنگ عالیه :))
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 مردادماه سال 1390 17:19
مامان یه اخلاق زشتی داره. که یه هفته کار خونه نمیکنه. بعد به من میگه بیا یه روز م تو کار کن.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 مردادماه سال 1390 21:47
الان وبلاگم تحریم شده نه ؟ هر کی کامنت بذاره توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی مورد تف و لعن قرار میگیره درسته !؟ فهمیدم بابا. فهمیدم.
-
چیو؟
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 23:54
دلکش دارم گوش میدم: این همه آشفته حالی, این همه نازک خیالی... ای بدوووووووووووش... هی این پرسش میاد تو ذهنم که چیو بدوش ؟ بعد میگه افگنده گیسو... که اینطور !
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 20:20
میخای بگی حالیته. با همه ی حرفای گنده ت میخای بگی با همه فرق داری. عزیزم چرا؟ میدونی، اصن نمیخام بگم که اینطوری نیس. اصن نمیخام بگم داری اشتباه میکنی که فکر میکنی با همه فرق داری. فقط میخام بدونم چرا. نه. قعطن حق با توئه. تو با همه فرق داری. تو، یه گندِ دیگه ای عزیزم.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 19:56
نزدیک یه هفتس جلو آیدیم مینویسم: I'll spank u a day, babe :) هنوز خودم نمیدونم منظورم دقیقن کیه.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 مردادماه سال 1390 11:58
آخه خاله نرگس! عزیزم. این همه چیز. چرا ماشین لباس شوئی !؟ نه واقعن چرا؟!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 مردادماه سال 1390 01:34
خوب میدونی، یه چیزائی از وجود آدم پاک نمیشه. حقیقت اینه که من هنوز شبا عروسکمو بغل میکنم میخابم. هنوزم زی زی گولو دوس دارم. من هنوز ویزویزی دوازده سال پیشم که بلد نبود آروم بشینه. که بچه ها رو تو مهد کودک کتک میزد:)
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 مردادماه سال 1390 19:09
یه وقتا حال میکنم یه آهنگو بیست بار پشت سر هم گوش بدم. این وقتا بابا سر کارم حتا نمیره. لم میده تو هال. دو دقیقه یه بار میگه بابا این آهنگو عوض کن خسته شدم ! مشکلی ندارما... میگم یعنی هدف فراموش نشه... !
-
کدوم بهشت دیقن ؟
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1390 21:48
میگه : تو ای پری کجائی که رخ نمی نمائی از آن بهشت پنهان دری نمی گشائی هر چی فک میکنم نمیفهمم بهشت پنهان ینی دیقن کجا.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1390 00:10
آدم گاهی دلش یه خدا میخاد، که هی سرش غر بزنه. که مقصر همه چی باشه. بعد هی بدبختیاتو به رخش بکشی... اونم بگه گه خوردم گه خوردم !
-
Life...
یکشنبه 9 مردادماه سال 1390 22:55
Life's good when u can make a difference ینی ببند دهنتو یارو ! انقدر از این جمله ها بدم میاد که.....!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 مردادماه سال 1390 15:34
پستم نمیاد ! چاره چیه؟
-
زندگیه دارن ؟
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 21:50
ساختمان پزشکان عجب چیز بیخودیه... یعنی دو دقه از اتاق میرم بیرون صداشو میشنوم اسهال میگیرم. چرا ملت این طوری ان خدائی؟ مشکل کجاس آخه... یا چسبیدن در فارسی وان یا پی.ام.سی فمیلی یا این کوفتا مثل ساختمان پزشکان و قهوه تلخ. تهش چی؟ انشون نمیگیره از این نوع زندگی؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 11:29
نه اصولن نباس منتظر خبر خوب باشم دوستان هر کی شنید این خبرو میتونه به بقیه م اطلاع رسانی کنه چون حقیقتن حال ندارم به تک تکتون خبر بدم که آره داداش یه سال دیگه از عمرم به فاک میره قضیه اینه نقره شدم.
-
بود که قرعه ی دولت بنام ما افتد؟
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 01:44
الان ینی باید منتظر یه خبر خوب باشم؟
-
گه خوری ممنوع
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 02:10
این یعنی دیگه گه میخوری بگی چرا انقدر دخترا عوضی ان. یعنی حقته. بخور. بکش. عزیزم. واسه همین ساخته شدی. ذات کسی رو دگرگون نمیکنیم زین پس.
-
نوستالژی (3)
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 01:59
امشب همه که دس میزنن، یهو خاطره ها میاد جلو چشمم. خوشحالم؛ اما بغض تو گلومه. نمیدونم چرا. یاد گذشته ها می افتم. بیخودی شیرجه میزنم تو گذشته اصن. اون موقع که علی با دست شکسته اومد خونه مامان بزرگ. یا قبل ترش. وقتی با موتور ما رو میگردوند دور مهرشهر. من میترسیدم. نوبت من که میشد سفت میچسبیدم بهش. اون وقتا که مامک سگ دو...