خراب شه(۲)

خراب شده جائیه که بابات ابروتو برمیداری نمیفهمه.

بعد خودش نیم سانت موهاشو کوتاه میکنه توقع داره همه بفهمن.

لعنت به امشب

این آهنگو ...

الان اعصابم خط خطیه. همه ام جم شدن دور من. همه طلباشونو میخان در دم وصول کنن انگار.

دست از سرم بردارین. حالیتونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مغزم شصت تا کارو نمیتونه با هم بکنه. نمیتونم هم سفارشای شما ها رو اجرا کنم که آهنگ بریزم تو فلش و کوفت و زهر مار و بعد باهاتون درددل کنم به تخمتونم نگیرین و sms بدم گوشیتونو بدین به دوستتون اسکلم کنین بخندین و در عین حال جلو گریه مم بگیرم و جزوه ی امتحان فردامو بگیرم جلو چشم که بفهمم باید بخونمش و ...

میشه همتون یه شب بمیرین؟؟؟؟؟؟؟

خرافه

سر ناهار،تی وی یهو یه چیزی نشون میده داغ دلم تازه میشه. مامان قبل از اینکه من بخام حرف بزنم داشته میگفته تو دروان دو تا حجره هس که مردم میگن نظر کرده س و نذر میکنن وقتی ازشون میپرسی خودشونم نمیدونن چرا. بعد بابا میگه خرافاته دیگه. خرافات مردمو بدبخت کرده. این باورای الکی...! بعد که اون لعنتیو تی وی  نشون میده من میگم مامان اون روز بردنمون حرم اون سگ... بابام فوری دادش در میاد که به امام فحش نده. میگم میدم. راس میگم. میگه نه. بهش فحش نده. حق نداری. میگم خودت الان گفتی مردم ازین چیزا بدبخت میشن. توام الان یعنی بدبختی. تا دس گذاشتم رو این دادت درومد. میگه آره اصن راست میگی. خوبه منم به اعتقادات تو توهین کنم؟ میگم من به چیزی اعتقاد ندارم به چی میخای توهین کنی؟ خدایی به چی میخای توهین کنی که من ناراحت شم؟

سرم میخاد منفجر شه. تو دلم میگم احمقا مردا که این پیرمرد جزو اعتقاداتش باشه. چقدم زیادن این آدما.


بابامو من باب مثال گفتم. بشمار ببین چن نفر این طوری ان. 

syntag-paradigmatic

نهایتن مفهوم محور هم-جانشینی برایم درونی شد.

بسی خوب هم یارستم به کارش ببرم.

بدین سان که او را جانشین تو و همنشین خودم کردم.


آدمای دورت دو دسته ان؛ یا مارن و نیشت میزنن؛ یا نیش خورده ان و بات همدردی میکنن.

اینجا ویران است؟

آخه مرگ من این عکسو نگاه کن. کتابخونه ی علی آباد کتولم همچین حرکتی نمیزنه. خیر سرش باشگاه دانش پژوهانه. خشکم زد اینو دیدم. فقط یه قال رسول الله کم داره. 

پریشان گویی

شبای امتحان موهام میرن رو اعصابم. دوس دارم تا حد ممکن کوتاهشون کنم. 

عجب حالی بم دس میده وقتی از رفیقم میپرسم از فلانی خوشت میاد؟ من و من میکنه میگه ببین اسلامیه.

از خودم تعجب میکنم که اون "من" عصبی پرخاشگر که میزد همه رو سرویس میکرد کجا رفته که این لعنتیا هر گهی میخورن سرش به کار خودشه.

امروز تو راهرو گفتم خدایا چقدر منو دوس داری. آخ جون این مرتیکه رو نمیبینم. همون موقع اومد جلو چشمم. 

بش میگم د آخه لعنتی، مرد باش. میگه زندگی مشکلات داره. تحمل دلتنگی رو نداشته باشی هر گهی میخوری.

امشب مامان ندارم. سرم درد میکنه. جزوه مو میزنم تو سرم و قیافه ی قورباقه-سان استاد میاد جلو چشمام. اصن این عادت گندو همیشه داشته م. که هر درسی رو امتحان دارم قیافه معلمش همش جلو چشمه. 

یه وقتا تو کار خودم میمونم که چرا انقدر عوضی ام. چرا بروز نمیدم احساسات لعنتیمو. اما باکی نیس. همه چی درس میشه.

شکار لحظه ها (۲)

اینو نگا کنین آخه ! انوش منه ها!‌ از وقتی اون لاک پشت کوچیکه رو بابام آورده و میره جای انوش٬ انوش میره تو این گلدونه میخابه ! 

 

خیلی بسیار دوسش دارم :)‌

دنیاس داریم ؟

آخه اینم مملکته ؟! اینم دنیاس؟

از یه نفر متنفرم؛ دم به دقه باس بیاد جلو چشمم. حالا تا قبلش اصن نمیدیدمشا. از وقتی فهمیدم ازین بابا متنفرم روزی ده بار میبینمش. روزی ده بار قیافه کی*ریشو میبینم. اه. اون روز دارم غذا میخورم زل زدم به روبروم یهو این سگ مصب میاد میشینه جلو زایه دید من. غذا میپره تو گلوم. تو راهرو میرم هی باید اینو ببینم. دم در کلاس خودمون هی باید اینو ببینم. تو حیاط هی باید اینو ببینم. اصن نمیدونم چه ریخت مزخرفی داره که آدم میبینتش پشماش میریزه. فک کن که روزی ده بار آدم پشماش بریزه ! روزی ده بار انش بگیره. اه...

خوبه حالا کلن کم اتفاق می افته از کسی متنفر باشم. وگرنه به فنا میرفتم با این اوصاف!


اقتباس از متن چت من و دوستی.

خراب شه

خراب شده جائیه که از نقطه ی A بری نقطه ی B  چار تومن میدی؛

از B بخای بیای A چار و پونصد.