شرح حال

خوشبختانه اون بیخیالی قبل امتحانارو همچنان دارم حفظش میکنم. دینی خوندن اونقدرام که فکر میکردم سخت نبود. اصلن همین که میدونم دیگه لازم نیس پامو تو مدرسه ی خودمون بذارم و ریخت اون خانوم و ببینم کلی خوشحالم. تظاهراش، لبخندای موذیانه ش، گیر دادناش، چادرش که هیچ وقت از دور کمرش باز نشد... همه اینا تو روحیه ی قبل امتحان آدم تاثیر میذاشت... .

__________________________________________________________________________

اطلاعات عمومی: دوستان ما لغتی بنام "سنگ کوب" نداریم. آخه جون من یعنی چی؟ میگن طرف سنگ کوب کرده یعنی با سنگ کوبیدنش؟!؟؟ با من از این شوخیا نکنین لطفن. سنکوپ دقیقن معادله با syncope. بعد یه نکته ی دیگه. وقتی میخواین نظر بدین یه بخشی وجود داره اصولن با عنوان نام و پست الکترونیک و اینا. اینا رو واسه من نذاشتن. لطفن بهشون توجه داشته باشین.

سورپرایز

تازه داشتم فکر میکردم از دست مدرسه و معلمای غرغروش خصوصن اون پیرپاتاله خلاص شدم که یهو تو فیس بوک عکسشو دیدم!




احتمالن بچه ها همه خشکشون زده این عکسو دیدن این همون معلم پیر ماس که اونهمه بهش فحش دادم! عکسشو دوس دارم اما خودشو نه. بهیچ وجه حاضر نیستم دوباره سر کلاسش بشینم. 

______________________________________________________________________

پ.ن: یه نکته رو اول باید میگفتم یادم رفت آخرش میگم: این پست برای کودکان و افراد مبتلا به بیماریهای قلبی توصیه نمیشد 

فکر کنیم...!

اصولن با اصلی به نام دین مشکل دارم به دلایل متعدد. اولیش اینه که اصن ضرورت وجود دین برام بی معنیه. اگه واسه اخلاقیاته که به جرات میگم بین دین و اخلاق هیچ رابطه ی حتمی ای نیس. یعنی نه الزامن آدم دیندار با اخلاقه نه هر آدم بی دینی حتمن کسیه که چیزی از خوب و بد و اخلاقیات سرش نشه. پس بحث اینکه دین برای اینه که اخلاق یاد آدم بده کلن منتفیه بنظر من. 

اما اگه بخاطر اینه که دولا راست شدن یاد آدم بده؛ کلن بی فایده س. چون اگه نیاز به عبادت و این چیزا فطری باشه لازم نیس یکی بیاد بگه اول اینجوری خم شو بعد اینو بگو بعد حالا پاشو و این چیزا. یعنی فکر میکنم آدم بجای این که هی صبح تا شب شب تا صبح صلوات بفرسته و نماز بخونه خیلی بهتره که به درد بقیه بخوره. یه کار مفیدی بکنه. واقعن نماز خوندن کار مفیدیه یعنی ؟

دین بنظرم فقط آدمارو جمع میکنه برای پیش برد اهداف خاصی. نمونه شو هزار بار تو تاریخ و حتی همین الان میبینین همتون. قضیه قضیه ی همون فکر کردن و ایناس. هر آدمی میتونه به نوبه ی خودش خوب باشه. بدون اینکه نیاز داشته باشه از یه آدمی که فقط ازش یه سری چیز شنیده ،و حتی نمیدونه که اون چیزا راستن یا دروغ، تقلید کنه و به اسم سنت نبوی و این چیزا کارایی کنه که اصل زندگی حقیقتن اون چیزا نیس. اصل زندگی امر بمعروف نیس. نماز خوندن نیس. حتی خدایی که فکر میکنین نشسته اون بالا نیس. اصل زندگی همین پائینه. بین آدما. آدما رو باید فهمید. چه اصراری دارین دنبال یه چیزی اون بالاها بگردین؟ خداوکیلی بنظرتون اگه بمیریم میریم یه جائی که درختاش آویزونه و پر از قصر و طلا جواهر و دختر پسرای خوشگله؟ این چیزا رو ول کنین هیچ کس اون طرف شما رو باد نمیزنه. منم نمیدونم چه خبره اما میدونم به این راحتی نیس که تو فک کنی این دنیا چادر چاقچور کنم و ریش و پشم بذارم و جلو خودمو بگیرم. عوضش اون دنیا حال میکنم. 

این چیزا بهشون نمیاد حقیقت دنیا باشن! بیشتر شبیه داستانائی ان که بچگیامون مامان بزرگامون برامون میخوندن که خوابمون ببره. خوابمون ببره.

مرض خوش بینی

 یه روز گرم مزخرف و عالیه، همه چی آرومه؛ دارم دین و زندگی میخونم و لذت میبرم (اونجای آدم دروغگو!) . مامانم هی به اینترنت گیر میده. اما همه چی خوبه. همه چی

هرچیز بدی الزامن بد نیست.

همه مون چه بخوایم یه نخوایم این حقیقتو میدونیم که بین هر دونفری میتونه یه رابطه وجود بیاد. خیلی شیوه های مختلفی هس واسه برقراری این رابطه. اما قرار نیس که آدما مثل گربه فقط یه جنس مخالف پیدا کنن و باهاش جفت گیری کنن که. من اصلن مخالف نیستم با رابطه. به طور کل حذف کردن این مقوله از زندگی آدم میتونه یه کمبودای آزار دهنده ای رو ایجاد کنه. اما بنظرم این خیلی بده که دو تا آدم جوون بجای یه رابطه ی انسانی, بجای اینکه بتونن یه کم با احترام و اعتماد به نفس با هم باشن, مجبور باشن بیان سینما واسه ارضای همچین نیازی. 

و من اینو مطلقن میندازم گردن جامعه. خواهشن از دیدگاه یه دیندار این پست رو نخونین. به عقلتون رجوع کنین. واقعن اگر تو جامعه ی ما اون چیزی که اسمشو گذاشتن خانه ی فساد و درشو تخته کردن همچنان دایر بود, باز این مشکلات بود؟  اگر بجای وحشی گری منطقی بهش نگاه میکردن مثل جاهای دیگه, واقعن نمیشد ازش بطرز مطلوبی استفاده کرد؟ خیلی کشورا هستن که زنائی رو که تو این جور جاها کار میکنن از لحاظ بهداشتی چک میکنن. یعنی به طور رسمی جواز کار دارن. اینکه این روش قانونی انجام بشه و علنی باشه بهتر از فرم زیرزمینیش نیست؟ واقعن از شیوع بیماریای جنسی جلوگیری نمیشه؟ من خودم خوشم نمیاد کسی که باهام هس بره همچین جایی. طبیعتن هم یه آدم سالم و نرمال تا وقتی با یه نفره همون یه نفر براش کافیه. اما یه کسایی هستن که دلشون نمیخواد یا شرایطشو ندارن با مسی باشن. بعضیا ممکنه هایپر سکشوال باشن. اصن نتونن با یه نفر باشن. بالاخره همه ی این آدما تو جامعه ان. اگه یه فکری به حالشون نشه میتونن خیلی خسارتای جبران ناپذیری رو اعمال کنن. یا تو جامعه ی ما رسمه که به مجرد خونه نمیدن! چرا؟!؟؟ شاید دو نفر نخوان یا نتونن ازدواج کنن. چرا نباید بتونن همخونه باشن؟تو خونه رابطه داشته باشن بهتر از تو سینما یا محل کار نیس؟! 

واقعن بنظرتون اگه اینطوری بشه, جامعه از این حالت مریض گونه در نمیاد تا حدودی؟ اگه این آزادیا باشه باز این همه آدم تو خیابون و تو مترو خودشونو میچسبونن به آدم؟ 

یکم فکر کنید. نه از دیدگاه دینی. از دیدگاه عقل. از دیدگاه تجربتون. خواهشن فکر کنید.

"science will win" in a battle with religion "because it works."

امشب یاهومو که باز کردم این اخباری که هر روز میاد و نگاه کردم. یکیش یه مقاله بود از استفن هاوکینگ با یه عنوانی که خوراک خودم بود! After Life Is a Fairy Story ! 

خوب روش کلیک کردم و شروع کردم خوندن. به چیزای جالبی برخوردم. میدونم احتمالش کمه برید بخونیدش... اما یه نفرم بخونه بسه. وقتی کامنتای متنو میخوندم به یه شباهت عجیبی برخوردم. جالبه که امثال من وقتی یه حرفی میزنن و اظهار عقیده میکنن ممکنه خیلیا بیان بگن وای کافره آخ به عقایدمون توهین شد خدا ظهور آقا رو نزدیک کنه نسل اینا رو ریشه کن کنه... یا مثلن یه کم با شعور تر باشن بگن خدا هدایتش کنه... اونجام دقیقن همین جوریه کامنتا. یه عده که خوب موافقن. یه عده دیگه شروع میکنن راهبه بازی در آوردن: 

I will pray for him. God is in controll. 

یا مثلن این کامنت نمونه ی متعادل این روانیاییه که خیال میکنن یه نفر با یه عقیده ی مخالفش نباید فکر بقیه رو خراب کنه... یه چیزی تو مایه های اون مثال مشنگ بازی کشتی که تو کتاب دینی هس. که نباید بذاریم این کشتی رو کسی غرق کنه !  جون من نگا: 

Him saying there is no God or after life doesn't make it true. If he thinks he's suffering now I shutter to think how he will suffer in the after life. He may also be responsible for many other not believing because of his statements. If he doesn't believe then so be it but don't influence others. 

یه جوری اون اون میگه انگار کم کسیه طرف!
یا نظر این گوسفند. آدم باورش نمیشه همچین کسایی هنوز و تو جوامعی غیر از جهان سوم وجود داشته باشن: 

The Bible warns about arguing with a fool, so I will not voice an argument; however, I will send up a prayer for the man. 

کم میاره میندازه گردن انجیل. 

این مثلن حالا یه کم بهتره ! 

Tha's his belief. And I don;t have to believe his believe. 

یعنی میخوام بگم همه جای دنیا این گوسفندای کله پوک هستن. یعنی وقتی میخونی دقیقن میتونی تصورشون کنی. که چقدر احمقن. چقدر نفهمن. چقدر عقب مونده ان... 

______________________________________________________________________ 

پ.ن: این پست جهت افزایش  اعتماد به نفس دوستان نوشته شد. برای این که آمریکا بداند! اسرائیل بداند ! ما به همه گیر میدهیم! کسی از زیر انتقاد ما بیرون نخواهد آمد مگر در حالت حاملگی

امشب خاطره های تلخ گذشته قصد دارن از پا درم بیارن.  

یه امشبو بیخیال شین... لطفن.

مخاطب عام دارد.

از خیلی آدما خوشم نمیاد. اسمشو هرچی میخواین بذارین. خودخواهی یا هر چیز دیگه ای اصن مهم نیس. دلیل داره آخه. یه عالمه دلیل داره.

اولش اینکه خیلیاشون کله پوک و بوگندو ان. یعنی درحد ده دقیقه تو مترو یا اتوبوسم نمیتونی تحملشون کنی. خوب آخه گوسفند شعور حکم میکنه تو اتوبوسی که همه تو حلق همن وقتی نگه میداره اول من پیاده شم بعد تو خبر مرگت بتپی اون تو. تخمشونم نیس که حقوقتو زیر پا میذارن. یه چادر بقچه میکنن زیر بغلشون و هر گهی میخوان میخورن.

دیگه اینکه با نفهمیشون اذیتت میکنن بعد ازت میخوان که به حقوقشون احترام بذاری.(این جدی جدی مخاطب عام داره)  اونروز رفتیم نمایشگاه خسته و کوفته داریم خودمونو میکشیم رو زمین عوض اینکه یه موسیقی لایت بذارن یا نه اصن هیچی نذارن, صدای یا فاطمه شونو بلند کردن دقیقن به این هدف که بره ارو اعصابت. شرط میبندم هیچ کس از این لذت نمیبره. 

یه دلیل دیگه ش اینه که حس زیبایی شناسیشون کاملن دچار مشکله. مریضن به خدا. هممون مجبوریم مدرسه میریم خودمونو کلم پیچ کنیم. خودم حالم از ریخت خودم به هم میخوره با مقنعه ی مدرسه. اما بعضیاشون واقعن فک میکنن این قشنگه. جدی حال میکنن. میری تو اتوبوس ملت از دم مشکی پوشیدن. میخوام بگم اخه پدرسگا مگه عزاداری ننه تونه؟؟ بعد به این نتیجه میرسم که ربطی نداره. کلن آدمای کثیفی ان. 

یا مثلن با نگاهشون میخوان لختت کن. از پسربچه یازده دوازده ساله تا پیرمرد هفتاد هشتاد ساله. حقتونه خب عوضیا از بس که عقده ای و هیچی ندیده تشریف دارین. در همین حدین فقط. 

علت دیگه ای که ازشون بدم میاد نوع دوست داشتنای قرون وسطائیشونه. جون من معیارای دوس داشتنشونو داشته باش: خوشگل باشه خوش هیکل باشه وفادار باشه(انگار سگه) دست پختش خوب باشه فقط مال من باشه... واسه منم اینا مهمه اما مهم ترین که نیس.بیشتر آدما محدوده ی عقلشون از این حد فراتر نمیره. اصن براشون مهم نیس طرفشون چه فکری داره؛ چی تو سرش میگذره؛ هدفاش چی ان... 

خلاصه این که کلی فک کردم دیدم حتی گوسفندم نیستن. یه چیزی ان تو مایه های خوک.

بیچاره خوک!

حالا هی بگین ما بدشانسیم. اما خدایی هر وقتم بدشانسی آورده باشیم این اتفاقی که داره می افته خدای خوش شناسیه. یعنی فک کن که ناظمه از اون مدرسه دل بکنه بره. اونم یه سال قبل از اینکه ما از اونجا جمع کنیم بریم. یعنی واقعن یه لحظه تصور کن. خدایی باورتون میشد این رفتنی شه؟ نه دیگه. چسبیده بود عینهو انگل. الان باید خوشحال باشیم که دیگه هر روز صبح اون لبخند کریه زور زورکی بیریخت و ماسیده رو نمیبینیم. باید خوشحال باشیم که دیگه مثل مارمولک بیصدا نمیخزه بیاد تو کلاس. که دیگه صدای زنگ دارشو نمیشنویم. که دیگه از اون کولی بازیا و مظلوم نماییا و یه طرف نفسم گرفتا خبری نیس! من که به شخصه خیلی خوشحالم. یه خوک کمتر.

بیخیالم بخدا

آقا حقیقتش اینه که ما کلن حس نداریم. یه چن وقتیه این حسه نمیاد. واسه هیچ کاری. بالاخص درس خوندن. این ور عید که کلن دور خودمون چرخیدیم و یه سری کلاسارو پیچوندیم. بقیه شونم بودن نبودنمون خیلی فرق نداشته. اما اینو میخام بگم. امروز با یکی از بهترین رفیقام داشتم حرف میزدم. از اون بچه های اند رفاقته که همیشه هوامو داشته و جمع و جورم کرده... میگفت تو انقدر بیخیالی روحیه میگیرم باهات حرف میزنم! یه جورائی ام خوبه این بیخیال بودنا... اما از یه طرفم خیلی بده که همش دور خودت میچرخی و مدرسه رفتنت فقط واسه اینه که رفته باشی...

نمیدونم. زیادی بیخیال شدم احساس میکنم. 

_______________________________________________________________________

پ.ن: لازمه آدم دلتنگیاشو هی یاداوری کنه؟