-
برنامه ی خانوادگی
پنجشنبه 5 خردادماه سال 1390 13:26
بابا با دوستاش رفتن گردش؛ تیریپ توهم مجردی و اینا. فاطمه ام که طبق معمول بیاد اینجا تو خونه بند نمیشه. مامانم رفته کلاس ضمن خدمت. منم موندم خونه با در و دیوار حرف میزنم. آهنگ گوش میکنم؛ کتاب میخونم؛ تو نت سگ چرخ میزنم؛ درسم که... درشو گذاشتم. یا گذاشتم درش. نمیدونم. حالا من که برم کلاس، مامان میاد. بعدم فاطمه. وقتی...
-
(دی) روز مادر مبارک
پنجشنبه 5 خردادماه سال 1390 02:36
تو فرهنگ ایرانی مادر علاوه بر اینکه جایگاه ویژه ای از لحاظ عاطفی داره، از لحاظ فحش و فحش کاری ام نقطه ی حساسیه. یعنی به طرف هزار تا فحش بدی تخمشم نیس، اما همین که بگی مادرت... سریع سنسوراش فعال میشه که بزنه سرویست کنه. هر چی سایت میاری فیل.تره؛ بعد تو این صفحه ی فیل.ترینگ و اینا که اسمشو گذاشتن پیوندها، یه کم که...
-
خطابیه
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 21:59
دلیران من ای شیران! زنان مردان جوانان کودکان پیران! نیستین چرا؟! انقدر ادبیات آخه ؟
-
واقعن یعنی !؟
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 21:09
یعنی واقعن تو این مملکت نمیشه یه آهنگ دانلود کرد ؟ یعنی واقعن تو این آب و خاک یه زن ایرانی خوب نبوده که باید روز مادر ولادت خانوم فاطمه ی زهرا باشه؟ یعنی واقعن اینجا جای زندگی کردنه؟! یعنی واقعن دو دقه نمیذارن آدم با خیال راحت نفس بکشه؟ یعنی واقعن عیب داره اگه احیانن ما بخوایم خشتک آقایون مسئول رو دور گردنشون پاپیون...
-
expire
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 12:10
دوستان فیس ما را صاف کردید که در فیس بوک! بخدا اکانتم اکسپایر شده نمیتونم جوابتونو بدم. حالا جدا از فیس بوک؛ جدی این واژه ی expire خیلی چیز جالبیه. یعنی خوشم میاد همه جا کاربرد داره. وحشیانه ترین کاربردشم تو علم پزشکی! طرف میره بالا سر مریض میبینه نبضش نمیزنه؛ میگه خوب دوستان خسته نباشید مریض expire شد! آخه جون من تو...
-
بر فا*ک رفته
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 19:11
- مامان هنوز از کلاسای ضمن خدمت شستشوی مغزی اداره ی پدرسگشون برنگشته. - ظرفارو نشستم؛ در نتیجه مامان که بیاد کلی غر میزنه. - گفتیم با رفیق رفقا حرف بزنیم شاد شیم که اونم نتیجه ی عکس داشت. - تا حالا تو زندگی گوز پیچ شدین؟ اگه شدین درکم میکنین. - زمان! زود تر بگذر دیگه؛ آفرین.
-
اینجوریاس !
یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 21:50
سوم راهنمائی یه مدرسه ی دولتی میرفتم. از بس اعصاب خورد کن بود نتونستم تحمل کنم. معلماش هر گهی میخواستن میخوردن. یه معلم علوم اجتماعی روانی داشت. به خودش اجازه میداد سر کلاس تاریخ یا جغرافیش ناخن و لیوان و دستمال بچه ها رو ببینه. تا این حد خورد میکرد شخصیت بچه ها رو. یه معلم حرفه و فن داشت. عقده ای به تمام معنا. سر...
-
رمز موفقیت
یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 20:16
میبینم که همه بچه ها از دینی خوندن شاکی ان. گذاشتم آخر همه راجع بهش پست بذارم که نگین ملحد بود غرض مرض داشت! و اما شیوه ی نمره گرفتن من از درس تخمی دین و زندگی: برای یکی مثل من که هر کاری می کنم نمیتونم یک کلمه ی اون کتابم درک کنم؛ بهترین راه اینه که برای یکی دو روز تمرین کنم مریض گونه فکر کنم. خیلی خیلی هم موفقیت...
-
اصرار
یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 00:27
مریم اصرار داره هر وقت اسم اه!مدی نجات و میگه قبلش یه "دکتر" بگه که دهن پر کن باشه ! کاش یه نفرم بود که انقدر هوای مارو داشته باشه. این بشر (اه!مدی نجات) هرچقدرم که داغون و ضایع و خدای سوتی و خنگی باشه، اما اقرار میکنم که شانس خر و داره. یعنی من اگه ریخت و قیافه ی اینو داشتم ( که به قول بچه ها آدم میبینتش...
-
شرح حال
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 20:35
خوشبختانه اون بیخیالی قبل امتحانارو همچنان دارم حفظش میکنم. دینی خوندن اونقدرام که فکر میکردم سخت نبود. اصلن همین که میدونم دیگه لازم نیس پامو تو مدرسه ی خودمون بذارم و ریخت اون خانوم و ببینم کلی خوشحالم. تظاهراش، لبخندای موذیانه ش، گیر دادناش، چادرش که هیچ وقت از دور کمرش باز نشد... همه اینا تو روحیه ی قبل امتحان آدم...
-
سورپرایز
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 01:40
تازه داشتم فکر میکردم از دست مدرسه و معلمای غرغروش خصوصن اون پیرپاتاله خلاص شدم که یهو تو فیس بوک عکسشو دیدم! احتمالن بچه ها همه خشکشون زده این عکسو دیدن این همون معلم پیر ماس که اونهمه بهش فحش دادم! عکسشو دوس دارم اما خودشو نه. بهیچ وجه حاضر نیستم دوباره سر کلاسش بشینم....
-
فکر کنیم...!
جمعه 30 اردیبهشتماه سال 1390 11:59
اصولن با اصلی به نام دین مشکل دارم به دلایل متعدد. اولیش اینه که اصن ضرورت وجود دین برام بی معنیه. اگه واسه اخلاقیاته که به جرات میگم بین دین و اخلاق هیچ رابطه ی حتمی ای نیس. یعنی نه الزامن آدم دیندار با اخلاقه نه هر آدم بی دینی حتمن کسیه که چیزی از خوب و بد و اخلاقیات سرش نشه. پس بحث اینکه دین برای اینه که اخلاق یاد...
-
مرض خوش بینی
پنجشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1390 10:56
یه روز گرم مزخرف و عالیه، همه چی آرومه؛ دارم دین و زندگی میخونم و لذت میبرم (اونجای آدم دروغگو!) . مامانم هی به اینترنت گیر میده. اما همه چی خوبه. همه چی
-
هرچیز بدی الزامن بد نیست.
سهشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1390 19:24
همه مون چه بخوایم یه نخوایم این حقیقتو میدونیم که بین هر دونفری میتونه یه رابطه وجود بیاد. خیلی شیوه های مختلفی هس واسه برقراری این رابطه. اما قرار نیس که آدما مثل گربه فقط یه جنس مخالف پیدا کنن و باهاش جفت گیری کنن که. من اصلن مخالف نیستم با رابطه. به طور کل حذف کردن این مقوله از زندگی آدم میتونه یه کمبودای آزار...
-
"science will win" in a battle with religion "because it works."
سهشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1390 00:27
امشب یاهومو که باز کردم این اخباری که هر روز میاد و نگاه کردم. یکیش یه مقاله بود از استفن هاوکینگ با یه عنوانی که خوراک خودم بود! After Life Is a Fairy Story ! خوب روش کلیک کردم و شروع کردم خوندن. به چیزای جالبی برخوردم. میدونم احتمالش کمه برید بخونیدش... اما یه نفرم بخونه بسه. وقتی کامنتای متنو میخوندم به یه شباهت...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1390 00:46
امشب خاطره های تلخ گذشته قصد دارن از پا درم بیارن. یه امشبو بیخیال شین... لطفن.
-
مخاطب عام دارد.
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 20:10
از خیلی آدما خوشم نمیاد. اسمشو هرچی میخواین بذارین. خودخواهی یا هر چیز دیگه ای اصن مهم نیس. دلیل داره آخه. یه عالمه دلیل داره. اولش اینکه خیلیاشون کله پوک و بوگندو ان. یعنی درحد ده دقیقه تو مترو یا اتوبوسم نمیتونی تحملشون کنی. خوب آخه گوسفند شعور حکم میکنه تو اتوبوسی که همه تو حلق همن وقتی نگه میداره اول من پیاده شم...
-
بیچاره خوک!
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 19:37
حالا هی بگین ما بدشانسیم. اما خدایی هر وقتم بدشانسی آورده باشیم این اتفاقی که داره می افته خدای خوش شناسیه. یعنی فک کن که ناظمه از اون مدرسه دل بکنه بره. اونم یه سال قبل از اینکه ما از اونجا جمع کنیم بریم. یعنی واقعن یه لحظه تصور کن. خدایی باورتون میشد این رفتنی شه؟ نه دیگه. چسبیده بود عینهو انگل. الان باید خوشحال...
-
بیخیالم بخدا
شنبه 24 اردیبهشتماه سال 1390 20:55
آقا حقیقتش اینه که ما کلن حس نداریم. یه چن وقتیه این حسه نمیاد. واسه هیچ کاری. بالاخص درس خوندن. این ور عید که کلن دور خودمون چرخیدیم و یه سری کلاسارو پیچوندیم. بقیه شونم بودن نبودنمون خیلی فرق نداشته. اما اینو میخام بگم. امروز با یکی از بهترین رفیقام داشتم حرف میزدم. از اون بچه های اند رفاقته که همیشه هوامو داشته و...
-
بارون نیستم اما درخت نشین...
جمعه 23 اردیبهشتماه سال 1390 14:32
درسته غر زدن از باحال ترین کارای زندگیمه اما همیشه ام خوب نیست. دیروز از بهترین روزا بود واسم. کلی خندیدیم. با مدرسه رفتیم یه باغی؛ اونجا یه عااالمه الکی خندیدیم...! هشت نفری رفتیم بالای یه درخت و باز به هر چیز مسخره ای که دم دست بود خندیدیم. کمتر پیش میاد همچین اتفاقی که انقدر بیخیال بخندیم و حال کنیم. همیشه تو مدرسه...
-
رو اعصابیات
سهشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1390 23:38
از بس که همه گذرا و بی توجه میبیننت تقریبن هیچکس حالیش نیس اینی که از تو میبینه فقط در حد یه نقش بازی کردن ناشیانه و احمقانه س. یه وقتا که رمق نداری زحمت فیلم بازی کردن به خودت بدی همه میگن واااای اینجوری نشو اصن بهت نمیاد. مگه میشه آدم خودش به خودش نیاد؟ اعصاب قاطی ام این روزا. اعصاب کوچیک ترین چیز مزخرفیو ندارم. از...
-
هستیم
دوشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1390 21:50
مردم از خماری! نمیدونی چقدر دلم واسه اینجا تنگ شده ! کلی حرف داشتم بگم مطمئنم. اما الان هیچکدومش یادم نیس... دیشب یه کتاب خوبی رو تموم کردم. حس درس خوندن ندارم. تازه دارم میفهمم درس نخوندن عجب حالی داره... شاید نتونم بهتون سر بزنم. فعلن سرعتم تو دیواره تا بعد...
-
اینها اخراجی نیستند
جمعه 26 فروردینماه سال 1390 19:17
"این پست اقتباس شده از وبلاگ تختخواب دونفره که تو لیست پیوند ها هس و مدت زیادیه که فیل.تر شده. من این اقبال را داشتم که در سالهای آخر دههی ۷۰ دانشجو باشم، دورانی که فضای جامعه و به تبع آن فضای دانشجویی تغییر کرده بود، روی دکهی روزنامهفروشیها میشد جامعه و توس و نشاط و صبح امروز و خرداد و کارنامه و این اواخر شرق...
-
مشکل؟
جمعه 26 فروردینماه سال 1390 18:46
" پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد." میگم در واقع اینه: " پشتیبان مملکت باشید تا به ولایت فقیه آسیبی نرسد." موقع جنگ اونوقتی که جوونای تحصیلکرده و با شعور میرفتن له میشدن کسی اسمشونم نمیفهمید احیانا این آقا تو ترک بوده. اونوقت حالا واس من زرت و پرت میکنه. میره میشینه اون بالا...
-
اجازه هس؟
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1390 20:53
به یکی از بچه ها دیروز رفتم گفتم ببین من خیلی دوستت دارم. گفت: -شیشه آبمو میخوای؟؟؟ - نه - میخوای بیای اینجا بشینی؟؟ - نه بابا! - پس چی میگی ؟؟؟ - بابا بخدا همینجوری میگم ... عجب زمونه ای شده مادر !!! ______________________________________________________________________ گوشیمو میخوام هر چی مادرسگ تو این دنیا هس گیر...
-
نوستالژی
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1390 16:01
تقریبا یه سالی میشه دیگه پیش اون نمیرم کلاس. آدم بدی نبودا. یعنی زیادی بی آزار بود. همیشه یه لایه رو سازش خاک بود. موقعی که میزد غم عالم آوار میشد رو سرت. گه گاه صدای زن و بچه ش میاومد. جوری بی تفاوت بود که انگار اون موقع تو اون لحظه میخواس همشونو تف کنه بیرون. یه سیگار لاغر مردنی -درست عین خودش- هم همیشه دستش بود....
-
حق طلاق ؟
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1390 15:38
وای خدا من کشته مرده ی کلاسای دینی ام. مخصوصن الان که بحثای مفید و شیرین کلاس حول محور ازدواج میچرخه. خانوم معلممون(!) میگه بچه ها بخدا قسم اگر شما دلاتونو با خدا یکی کنید یه شوهر خوب پیرتون میاد.فقط کافیه نیتتونو پاک کنید. ملاک خداپسندانه داشته باشین واسه انتخاب همسر. (احتمالن منظورش اینه که در مرحله اول طرف ریش و...
-
مغزهای سنگی
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1390 16:28
اگه آدم عاقل باشه یه درصد باید احتمال بده که شاید چیزایی که فکر می کنه غلطه. اصلا لازم نیست درصد بالاتری هم توی مغزش جا واسه این قضیه بزاره. وقتی یه چیزی و ۱۰۰ درصد درست ثبت کنی تو ذهنت و درش و تخته کنی و اصلا دیگه نری طرفش به بهانه اینکه قضیه کاملا درسته اونوقت به شما میگن متحجر. متحجر یعنی سنگ شده. سفت شده. یعنی یه...
-
سرو ته
یکشنبه 14 فروردینماه سال 1390 01:57
شیما دیوونه یه پست زده که من با این که با فلان چیز مخالفم اما فوت بابای این یارو رو به طرفداراش تسلیت میگم. میدونی درس مثل چی میمونه؟ مثل اینکه من دهه ی فجر یا یه همچین وقتی بیام بگم من با این که از خمینی خوشم نمیاد ورودشو به مملکت تبریک میگم. یا چه میدونم بعثت پیامبرو بیام به همه تبریک بگم. میدونی یعنی میخوام بگم...
-
حتی شما دوست عزیز
شنبه 13 فروردینماه سال 1390 04:12
خاله که میخاس بره همه دور هم جمع شدیم روز آخری این آهنگ «بگذر ز من» عارف و خوندیم. شنیدینش حتمن. یه تیکش هس میگه : هر عشقی میمیرد، خاموشی میگیرد، عشق تو نمیمیرد... خام بودیم اون وقتا الان اگه قرار بود اینو بخونم میگفتم هر عشقی میمیرد خاموشی میگیرد عشق توام روش. خیالیه؟ نیس که! از " خدا " که پنهون نیس از شما...